باهالیخ
باهالیخ
ئورَگــیم یاندی کباب اولدی آجندان باهالیخ
طاقچادا توزلو قالیب قدان وچایدان باهالیخ
+ نوشته شده در هفدهم تیر ۱۳۹۲ ساعت 23:46 توسط مهدی پناهی
|
جریان شعر جمال ائشگی این ست که شاعر همسایه ی به نام جمال داشت که صاحب خری بود
و دیواره کاهگلی بین طویله های آن دو در اثر قدمت زیاد
سوراخ شده بود بدین ترتیب که هر وقت شاعر صبح زود در نیمه تاریکی وارد طویله ی
خود می شد خر جمال فکر میکرد که صاحب او آمده است و شروع به عرعر میکرد
که شاعر این گفتمان را به نظم در آورده است......................